کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

ورق بزنید زندگی را در اقلیم دانایی،که متبرک شده به نام علی بن موسی الرضا(ع).
کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

ورق بزنید زندگی را در اقلیم دانایی،که متبرک شده به نام علی بن موسی الرضا(ع).

بازدید کودکان استثنایی

برگزاری مسابقه نقاشی در بین بازدید کنندگان دانش آموزان مدرسه استثنایی



متراژ نخوانده ها به دست توست

متراژ نخوانده هایمان

کم و کمتر می شود با خواندن یک کتاب

و تو سهمِ خود را پرداختی

با امانتِ کتاب در مغازه ات

سُنت حسنه ایست

کسب رزق در جوارِ کسب علم

خدا وسعت دهد به رزق و عِلمَت

آقای موسوی



کتاب را می شود بویید حتی در سلمانی

زیر سقف سلمانی

ریش و قیچی به دست توست

اصلاح میکنی

افکار مردم را
فرهنگ کتابخوانی را
حتی با یک قفسه کتاب
و ای کاش فزونی یابد
 امثال تو در این غریبستان کتاب ...

دستانت توانا تر
قیچی ات بُرنده تر
و رزق ت افزون تر باد
آقای کردکتولی

محفلی با کتابداران استان گلستان

مدیرکل محترم کتابخانه های عمومی استان گلستان،در همایش کتابداران استان جایگاه کتابداران را در پیشبرد اهداف کتابخوانی یادآور شدند

غرفه کتابهای مولفین شهرستان علی آّباد کتول در همایش استانی کتابدارن

لباس سنتی کتابدار،این غرفه را از سایر غرفه ها متمایز کرده بود

جلسه با روابط عمومی شهرستان




جلسه ای پیرامون فعالیتهای هفته کتاب با روابط عمومی ادارات شهرستان برگزار گردید.در این جلسه رییس اداره کتابخانه های عمومی،نعمت دیلم روز شمار برنامه های هفته کتاب قرائت کردند و خدمات و عملکرد کتابخانه های عمومی را اطلاع رسانی کردند. سایر دستگاه های دولتی برنامه پیشنهادی خود را اعلام کردند،معاونت محترم فرمانداری بررسی اهمیت جایگاه کتاب در جامعه و نقش آن در جنگ نرم پرداختند.رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی از برگزاری نمایشگاه فروشگاه کتاب در این هفته خبر داد.روابط عمومی اداره کمیته امداد خمینی (ره) از برگزاری کارگاه آموزشی با محوریت کتاب و مسابقه کتابخوانی در طی هفته کتاب خبر دادند.اداره آموزش و پرورش بازدید دانش آموزان را سرلوحه عملکرد خود در این هفته اعلام کردند.اداره تربیت بدنی شهرستان،آمادگی خود را جهت برگزاری مسابقات ورزشی در طی این هفته اعلام کردند

محفلی با دوستان کتاب

1394/8/14
علی آباد کتول
ساعت 10 صبح
زیباترین روز از تقویم کتاب شهرستان رقم خورد
نقد کتاب سربازان هخامنش
با حضور نقادان محترم، کتاب دوستان،مسئولین گرامی،همکاران معزز

جای دوستان سبز سبز




با هم بخوانیم

 پاراگرافی از کتاب سلام بر ابراهیم:

بچه های محل مشغول بازی بودند که ابراهیم وارد کوچه شد.بازی آنقدر گرم بود که هیچ کس متوجه حضور ابراهیم نشد.یکی از بچه ها توپ را محکم به طرف دروازه شوت کرد،اما به جای اینکه به دروازه بخورد،محکم به صورت ابراهیم خورد.بچه ها بی معطلی پا به فرار گذاشتند.با آن قد و هیکلی که ابراهیم داشت،باید هم فرار می کردند!صورت ابراهیم سرخ سرخ شده بود.لحظه ای روی زمین نشست تا دردش آرام بگیرد.همین طور که نشسته بود، پلاستیک گردو را از ساک دستی اش بیرون آورد.کنار دروازه گذاشت و داد زد:"بچه ها کجا رفتید؟! بیاید براتون گردو آوردم"