کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

ورق بزنید زندگی را در اقلیم دانایی،که متبرک شده به نام علی بن موسی الرضا(ع).
کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

کتابخانه عمومی امام رضا(ع)

ورق بزنید زندگی را در اقلیم دانایی،که متبرک شده به نام علی بن موسی الرضا(ع).

کتابخانه سید الشهداء

بد به دل راه ندهید

این ویرانی بهرآبادی ست


نیمکت نشین



                                           

شبیه به بازیکنان ذخیره و نیمکت نشین است در نشست کتابخوانان.(ابراهیمی را می گویم)
سر و پا همه گوش، تا فرایند شنیدن و آموختن میسر شود
خداوند را شاکرم به خاطر کتابخوانان عزیز که
در پی کشف  یک برگ از باغستان کتاب با گام هایی استوار قدم بر می دارند
درود بر شما یاران یار مهربان
مهرتان افزون
شمارتان کثیر باد

من زنده ام

نامش آشناست

اثری پربار

نثری زیبا

سیر داستانی جذاب 

درس  ایمان،صبر و توکل به خدا

از سرگذشت  یک بانو

به نام خانم معصومه آباد

در کتاب (من زنده ام)



این اثر شامل خاطرات دوران اسارت خانم معصومه آباد است از دوران کودکی تا  آزادی ایشان بعد  از چند سال اسارت:


هنگام تولد این بانو  شرایط کمی خاص  و سخت می شه،مادربزرگش نذر می کنه که اگر نوزاد سالم به دنیا بیاد به حرمت حضرت معصومه (س)،این کودک رو به این نام متبرک کنه  و خداوند منان نذر ایشان رو قبول می کنه و این خانم با نام (معصومه) زندگی خودش رو شروع می کنه.

توصیف خونه های مردم خونگرم آبادن و روابط صمیمی بین خانواده ها و همبازی بودن دخترها و پسرها و شیطنت های دوران کودکی،به صورت جالب و جذاب حدود پنجاه صفحه از کتاب رو به خودش اختصاص داده.

 پیروزی انقلاب اسلامی ایران،برگ سبزیست در دفتر خاطرات معصومه،که در دوران پر تلاطم نوجوانی رقم میخوره.

مطالب طنزآمیزی که از کلاس آرایشگری و خیاطی  نقل میکنه،ذهن مخاطب رو قلقلک میده

و اما جنگ تحمیلی که در بهار زندگی معصومه رخ میده.در همین دوران ، عنوان کتاب (من زنده ام)رمز گشایی میشه.معصومه تصمیم میگیره درجنگ حضور داشته باشه و مخالفت خانواده سدی بر جریان این تصمیم میشه.با اصرار پیاپی،با شرط برادر مواجه میشه .اینکه معصومه با وجود دل مشغولی جنگ ، حتما خبر سلامتی شو به اطلاع خونواده برسونه اونم فقط در قالب دو کلمه (من زنده ام).با و جود حجم سنگین کار و فضای مشوش جنگ ،در اثنای کار معصومه به قولی که به خونواده داده بود،عمل می کرد.آخرین یادداشت در جیب معصومه بود که ماجرای اسارت اتفاق میفته و کم و بیش همون یادداشت مساله ساز میشه.عراقی ها به گمان اینکه رمز یک عملیات مهم رو کشف کردن،بارها و بارها از معصومه بازجویی می کنن.خاطرات اسارت و اعتصاب غذا و دلتنگی  معصومه و نگرانی خانواده و شرایط اسفناک بهداشتی و حتی تغذیه ای که در عراق داشته.....یک زنجیره ای از احساسات رو بهمراه داره که مخاطب رو تحت تاثیر قرار میده.مادر معصومه که بسیار دلتنگ شده بود با اعتقادت مذهبی که داشت ،از خدا میخاد که در قبال آزادی معصومه، یکی از پسرهاش ازش بگیره.چند وقت بعد از آزادی معصومه،یکی از برادرانش به درجه رفیع شهادت نائل میشه.وصیتنامه این شهید بزرگوار بهمراه دیگر تصاویر به عنوان یکی از نقاط قوت این اثر ارزنده در بخش پایانی کتاب موجود است.

(من زنده ام)

یک سرگذشتنامه،یک سند تاریخی و یک تلنگر به مخاطب